ملودے زندگـ ـ ـے

از تمام دار دنیا تنها یکــ چیز دارم :دوستتـــ❤ـــــ

من کیم؟
شاید شاعرم
نه مطمئن نیستم
قلم روح من، جز این کلمه‌ی عجیب، چیزی نمی‌نویسد:

«‌ دیوانگی»
پس شاید نقاشم
نه، این هم نیستم
تخته شستی روح من، جز یک رنگ ندارد:
« شوریدگی»


پس شاید نوازنده‌ام
اینهم، نه!
بر شستیهای پیانو روح من، جز یک نت نیست:
« دلبستگی»

پس چیم من؟
ذره‌بینی بر دلم می‌نهم
تا به مردم نشانش دهم


کیم من؟
ــــ دلقک روح خودم!

 

 

 

 

a.s

تاريخ دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:,سـاعت 21:13 نويسنده امین سـ ـ ــام و الـ ــــناز| |

عشـــــ❤ـــــق....

فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!

گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!

چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی!

صدای فریادم را همه شنیدند  جز او که باید میشنید!

اشکهایم را همه دیدند!

آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم!

گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،

فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است!

حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و  درون خودم بسوزم !

اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم !

اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!

آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم !

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست است

!

 

a.s 

تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,سـاعت 23:40 نويسنده امین سـ ـ ــام و الـ ــــناز| |

miss-A